محرم 93
امس ال به خاطر مراسم شب شیشه دختر عمو صادق قسمت نشد به مراسم شیرخواره ها بریم...اخه همزمان شده بودند... من هم فقط این چند تا عکس رو یادگاری ازت گرفتم تا برات بمونه حالا مگه می ذاشتی که تنت کنم...بزور گذاشتی این دو تا عکس رو ازت بگیرم عکس محرم 92 یادش بخیر چه زود میگذره این عکس ها هم برا شب عاشورا و شام غریبانه...ما طبق روال هر ساله میریم روستای پدری(تیکدر)و تاسوعا و عاشورا اونجا هستسم... اینجا بعد مراسمه که همه رفته بودن ..همیشه دو جفت کفش همراهم برات بر میداشتم...اما اون شب که من برات کفش برنداشته بودم هوس پیاده روی کرده بودی...چرا همیشه اینجوری برعکس میشه؟؟؟؟ ...
نویسنده :
مامان اعظم
17:40