زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

زهرا نفس مامان و بابا

محرم 93

امس ال به خاطر مراسم شب شیشه دختر عمو صادق قسمت نشد به مراسم شیرخواره ها بریم...اخه همزمان شده بودند... من هم فقط این چند تا عکس رو یادگاری ازت گرفتم تا برات بمونه حالا مگه می ذاشتی که تنت کنم...بزور گذاشتی این دو تا عکس رو ازت بگیرم   عکس محرم 92 یادش بخیر چه زود میگذره این عکس ها هم برا شب عاشورا و شام غریبانه...ما طبق  روال هر ساله میریم روستای پدری(تیکدر)و تاسوعا و عاشورا اونجا هستسم... اینجا بعد مراسمه که همه رفته بودن ..همیشه دو  جفت کفش همراهم برات بر میداشتم...اما اون شب که من برات کفش برنداشته بودم هوس پیاده روی کرده بودی...چرا همیشه اینجوری برعکس میشه؟؟؟؟ ...
19 آبان 1393

بدون عنوان

هر روز یک شیطونی جدید و هر روز یه بازسی جذاب برا خودت درست می کنی...این روزها هم علاقه زیادی به پاره کردن جلد سی دی ها داری...فقط کار یه لحظه است این عکس رو هم به خاطر لباس نویی که تنت کردی ازت گرفتم که همزمان شد با خرابکاریت   مدل جدیده دیگه. .. این هم دختر عمو فاطمه... اما چی بگم از کو کو خوردنت...کو کو به زبان زهرا یعنی نوشابه...تا بشه که سر سفره نمیاریم...اما از وقتی که...هوستون کنه واااای لباساش رو... این عکس هم برا شب شیشه فاطمه جونه که می خواستسم بریم سالن .. .رفتی تو صندوق سیب ها       ...
19 آبان 1393

زهرا دختر عمو دار می شود...

زهرا جونم بالاخره دختر عمو صادق به دنیا اومد و از همین جا یه تبریک جانانه به عمویی و خاله اسما میگیم..و امیدواریم که خدا نی نی خوشکلشون رو براشون حفظ کنه فاطمه کوچولو چهارم ابان به دنیا اومده و دیروز عصر یعنی 5 ابان اولین دیدار این دو تا دختر عمو بود... فاطمه جون تولدت مبارک حالا دیگه زهرا از تنهایی در اومده و یک همبازی داره...ولی خوب هنوز کوچولوست... ببخشید فعلا عکس ندارم ازش اما حتما میذارم ...
6 آبان 1393
1